سخن سردبیر –تابستان ۹۴

عده‌ای مارا به چهره‌گرایی متهم کردند، برخی دیگر گفتند که ما طرفدار ساده‌نویس‌ها هستیم، تعدادی دیگر گفتند دهه‌ی هفتادی‌ها خط مشی مجله‌اند برخی هم پای روشن‌فکران پیش از انقلاب را ردگیری کردند… توافق نظر همه‌شان اما بدون اینکه بدانند یک چیز بود و آن این نکته که ویرگول می‌خواهد پژواک صدای همه‌ی طیف‌های جامعه‌ی ادبی‌اش باشد آنجا که نشریات پر زرق و برق مرکز با تفاخر و کلونی‌گری فقط راه را برای یک نوع نگاه و یک نوع اندیشه و یک دیدگاه متمرکز خواسته‌اند.

تلاش ما آنجا نتیجه می‌دهد که خلسه و بی‌حسی و حذف و تخریب و انفعال جایش را به پویایی و تقابل و تضارب آرا بدهد گیرم ما با هم مخالف باشیم و گیرم تاب تحمل یکدیگر را نداشته باشیم و محصول و محصور یک فضای بسته‌ی قدرت‌نمایی موهوم در خویشتن خویش غوطه‌ بخوریم و برای خوردن گوشت یکدیگر چنگ و دندان تیز کنیم اما استخوان همدیگر را دور نمی‌ریزیم.

ویرگول در عین حالی که بیانگر خود تخریبی و تعزیه خوانی و خوناشامی یکی از تاریک‌ترین دهه‌ها و برهه‌های ادبیاتی و خصوصن شعر ایران است در عین حال و هم‌زمان روایت‌گر آن اسکلت کلی و استخوان‌داری و آن آخرین ریسمان ناپیدایی است که ما را به هم وصل می‌کند، جایی که هنرمندش به مبتلا رذایل اخلاقی گوناگون دچار هرزه‌گی‌های مصیب‌باری شده‌است اما هنرِ هنرمندش همان کور سوی امید بخش می‌تواند باشد.

از این‌رو راه را برای همه باز گذاشته‌ایم، آنچه درون این نشریه آمده‌است می‌تواند قابل دفاع یا مردود تلقی شود ویرگول پذیرای جوابیه‌ها و نقدها و پاسخ‌هاست، کافی‌ست استانداردهای اولیه‌ی نوشتن در یک نشریه را رعایت کنید آنگاه شاید بتوان از فضاحت این اوضاع به فصاحت کلمه رسید و تو نگو که این کاری است نشدنی.

 

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*