سرمقاله ، ویرگول ۱۰ ( ویژه شعر دهه نود ایران )

سرمقاله
در پایان دهه‌ی نود و در حقیقت در پایان یک قرن و در پایان سده‌ی چهاردهم هجری شمسی؛ بر آن شدیم تا جُنگی از شعرِ این دهه منتشر کنیم، ویژه‌نامه‌ای که آینه‌ی تمام‌نمای شعر مدرنِ امروز ایران باشد، جُنگی که صدای همه‌ی طیف‌های شاعران این دهه را در بربگیرد. اگر چهل سال اول قرن چهاردهم شمسی را دوران تجدد و مدرنیسم فرهنگ و ادبیات ایران بنامیم، دوران ظهور غول‌ها؛ دهه‌ی پنجاه شمسی دهه‌ی اعتراض و ترانه است، و سپس دهه‌ی شصت دهه‌ی عسرت شعر است، دهه‌ی ایدئولوژیکِ بهت و بحبوحه‌ی شعار و انقلاب و جنگ و تک‌صدایی؛ اما دهه‌ی هفتاد بستر تکاپوی شعر فرم و زبان است دهه‌ای که تئوری‌های پست‌مدرن و دور شدن از امر مطلق و ایدئولوژی و تک‌صدایی، شعر ایران را به سمت چندصدایی علیه صداهای حاکم و نیز پیچیدگی در معنا برد، افراط در معنا ستیزی و مفهوم‌پردازی و پافشاری شاعران در فرم اما در دهه‌ی هشتاد جای خود را به شعرهایی همه‌فهم داد، دهه‌ی هشتاد را می‌توان دهه‌ی ساده‌نویسی در شعر ایران دانست، و اما دهه‌ی نود دهه‌ای التقاطی از این دو بود، شاعرانی که نه اعتقادی به شعر به مثابه زبان یا فرم‌ محض داشتند و شاعرانی که ساده‌نویسی و مضمون‌پردازی را لقمه‌ی راحتی در دهان مخاطب می‌پنداشتند دست به دست هم دادند و راه میانه‌ای را برگزیدند به اعتقاد نگارنده این راه، راهِ میان‌مایگی بود، این دهه نه چهره‌ی شاخصی دارد نه چهره‌ای ناشاخص، دهه‌ی نود را می‌توان دهه‌ی متوسط‌ها نامید، دهه‌ی محافظه‌کاری، دهه‌ای که صدها ناشر مجوز نشر گرفتند و به چاپ و تولید انبوه شعرهای میان‌مایه پرداختند.
اگرچه در بستر زبانِ شعریِ این دهه می‌توان شعر سیاسی یا اجتماعی یا اعتراضی یافت اما این سیاسی‌کاری در حد سیاست‌زده‌گی تنزل یافته و در حد نام چند اعدامی و چند شعار دهن پر کن باقی مانده‌است، شاعر امروز گویا فاقد عنصر اندیشه است، می‌نشیند تا ببیند بنگاه‌ها و شانتاژ خبری غرب در رسانه‌ها و سوشال‌مدیای خود چه سمتی به او می‌دهد تا با کمال میل و بدون ذره‌ای تامل به همان سمت برود، اگر از آزادی زن بگوید در حد اخبار داخل و خارج مصنوعی‌ست و اگر از آزادی بیان بگوید و سرکوب باز هم فاقد عنصر زیستی فردی و مفهوم بنیادی جمعیِ شعر و هنر است، از این‌رو با کارهای اخته‌ای مواجه‌ایم که حتا دستگاه‌های حاکم را نیز تحریک نمی‌کند و مخاطب هم باوری به این اعتراض ندارد، چون فاقد ذره‌ای هزینه یا تفکر یا رنج حاصل از زیستِ بومی و شخصی مولف است؛ شاعر امروز به فجیع‌ترین شکل ممکن خبر زده‌است‌.
تمامی شاعرانی که شعرشان را در این جُنگ می‌خوانید اما سال‌ها در عرصه‌ی شعر فعالیت داشتند و مخصوصن در دهه‌ی نود به طور مستمر در فضای شعر امروز کار کرده‌اند و شعرِ امروز دغدغه‌ی اصلی و اولویت زندگیشان بوده‌است، بنا بر این بسیار مهم است که بدانیم گزینش این شاعران به معنای تایید آنان توسط ویرگول نیست بلکه ورای هر رد و تاییدی اصرار ما بر ممارست کار شعری و جدیت و اثرپردازی شاعران منتخب بوده‌است، و خب طبیعی هم هست که نام‌هایی جا افتاده باشند، چراکه غربال از میانِ بیش از یک‌هزار شاعر و رسیدن به صدوسی نفر آن‌هم در فضایی که شعر امروز ما مشخصه‌ی ذاتی‌اش این است که اکثرن به یک سکون و روزمرگیِ شعری تن داده‌اند، و گاهی بسیار شبیه به هم هستند، کاریست واقعن دشوار.
در بیوگرافی شاعران به عکس و شعرشان بسنده کرده‌ایم چرا که امروزه با یک سرچ ساده در گوگل می‌توان به تمامی اطلاعات دست یافت و اینکه شاعری متولد چه سالی‌ست و اهل کجاست از نظر ما بی معنی‌ست، فعلا جمگی اهل ایران هستیم و فارسی حرف می‌زنیم تا ببینیم لویاتان سرمایه‌داری متاخر جهانی چه خوابی برایمان دیده‌است، طبیعی‌ست با این حجم زیاد از شاعران و تعداد کم صفحات این جُنگ، شاعران بسیاری از قلم بیافتند اما این تنها گزینشی‌ست از ویرگول و کسانی که نامشان در این جُنگ نیست یا از قلم افتاده‌اند هم جزوی از این دهه محسوب می‌شوند.
اینجا از مهدی مهدوی و افسانه پورقلی دوستان شاعرم سپاس‌گزاری می‌کنم که در انتخاب شعرها کنار ما بودند؛ خوب و بد این جُنگ با شاعران آن است، و آنانی که در این دهه نامی از خود در شعر امروز ایران برجا گذاشته‌اند.
محمد رمضانی

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*